آبان 21, 1404
هوش تجاری در برابر نرم افزار CRM, تفاوتهای موثر برای کمک به انتخاب شما
هوش تجاری چیست؟ آنچه در این مطلب میخوانید: پنهان 1 هوش تجاری چیست؟ 1.1 مزایای هوش تجاری: 1.2 ابزارهای رایج […]
هوش تجاری چیست؟
هوش تجاری یا Business Intelligence (BI) به مجموعهای از فناوریها، ابزارها، فرآیندها و روشها اطلاق میشود که به سازمانها کمک میکنند تا دادههای خام را جمعآوری، تحلیل و تبدیل به اطلاعات معنادار و قابل اقدام کنند. هدف اصلی هوش تجاری، بهبود تصمیمگیریهای استراتژیک و عملیاتی در سازمانها با استفاده از دادهها و تحلیلهای دقیق است.
مزایای هوش تجاری:
- بهبود تصمیمگیری: با دسترسی به اطلاعات دقیق و بهموقع، سازمانها میتوانند تصمیمهای بهتری بگیرند.
- افزایش کارایی: تحلیل دادهها به شناسایی نقاط ضعف و فرصتها کمک میکند و باعث بهبود فرآیندها میشود.
- شناسایی روندها و الگوها: هوش تجاری به سازمانها کمک میکند تا روندهای بازار، رفتار مشتریان و الگوهای فروش را شناسایی کنند.
- کاهش هزینهها: با شناسایی ناکارآمدیها و بهینهسازی فرآیندها، سازمانها میتوانند هزینهها را کاهش دهند.
ابزارهای رایج هوش تجاری:
- Microsoft Power BI
- Tableau
- QlikView
- SAP BusinessObjects
- IBM Cognos
- Oracle BI
ابزار هوش تجاری چه نوع ارتباطی با نرم افزار CRM دارد؟
۱. یکپارچهسازی دادهها
- نرمافزار CRM معمولاً دادههای مربوط به مشتریان، تعاملات، فروش و خدمات پس از فروش را جمعآوری میکند. ابزارهای هوش تجاری میتوانند این دادهها را از CRM دریافت کرده و آنها را تحلیل کنند. این یکپارچهسازی به سازمانها کمک میکند تا دید جامعتری از رفتار مشتریان، روند فروش و عملکرد تیم فروش و پشتیبانی داشته باشند.
۲. تحلیل دادههای مشتریان
- ابزارهای هوش تجاری میتوانند دادههای جمعآوریشده توسط CRM را تحلیل کرده و بینشهایی در مورد رفتار مشتریان، ترجیحات، الگوهای خرید و رضایت مشتری ارائه دهند. این تحلیلها میتوانند به سازمانها کمک کنند تا استراتژیهای بازاریابی و فروش خود را بهینهسازی کنند.
۳. گزارشگیری و تصویرسازی دادهها
- ابزارهای هوش تجاری میتوانند دادههای CRM را بهصورت گزارشها، داشبوردها و نمودارهای تعاملی ارائه دهند. این امر به مدیران و تیمها کمک میکند تا بهسرعت اطلاعات مهم را درک کرده و تصمیمگیریهای مبتنی بر داده داشته باشند. برای مثال، داشبوردهای فروش میتوانند روند فروش، عملکرد فروشندگان و میزان موفقیت کمپینهای بازاریابی را نمایش دهند.
۴. پیشبینی و تحلیلهای پیشگویانه
- با استفاده از ابزارهای هوش تجاری، سازمانها میتوانند از دادههای CRM برای انجام تحلیلهای پیشگویانه (Predictive Analytics) استفاده کنند. این تحلیلها میتوانند به پیشبینی رفتار مشتریان، شناسایی مشتریان بالقوه با ارزش بالا و پیشبینی میزان فروش کمک کنند.
۵. بهبود تجربه مشتری
- با تحلیل دادههای CRM توسط ابزارهای هوش تجاری، سازمانها میتوانند نقاط ضعف و قوت در تجربه مشتری را شناسایی کنند. این امر به سازمانها کمک میکند تا خدمات و محصولات خود را بهبود بخشند و تجربه مشتری را ارتقا دهند.
۶. بهینهسازی فرآیندهای فروش و بازاریابی
- ابزارهای هوش تجاری میتوانند به سازمانها کمک کنند تا فرآیندهای فروش و بازاریابی خود را بهینهسازی کنند. برای مثال، با تحلیل دادههای CRM، سازمانها میتوانند شناسایی کنند که کدام کانالهای بازاریابی بیشترین بازدهی را دارند یا کدام محصولات بیشترین فروش را داشتهاند.
ابزارهای هوش تجاری چه تفاوت های کارکردی با نرم افزارهای CRM دارند؟
ابزارهای هوش تجاری و نرمافزارهای مدیریت ارتباط با مشتری هر دو برای بهبود عملکرد سازمانی و تصمیمگیریهای استراتژیک استفاده میشوند، اما از نظر کارکردی و اهداف، تفاوتهای قابل توجهی دارند. در ادامه به تفاوتهای کارکردی این دو نوع سیستم میپردازیم:
۱. هدف اصلی:
- هوش تجاری (BI): هدف اصلی ابزارهای هوش تجاری، تحلیل دادهها و ارائه بینشهای قابل اقدام به مدیران و تصمیمگیرندگان است. این ابزارها به سازمانها کمک میکنند تا از دادههای خود برای بهبود فرآیندها، شناسایی روندها و اتخاذ تصمیمهای بهتر استفاده کنند.
- CRM: هدف اصلی نرمافزارهای CRM، مدیریت و بهبود روابط با مشتریان است. این سیستمها به سازمانها کمک میکنند تا تعاملات با مشتریان را ردیابی کنند، فروش را افزایش دهند و خدمات مشتری را بهبود بخشند.
۲. نوع دادهها:
- هوش تجاری (BI): ابزارهای هوش تجاری با انواع دادهها از منابع مختلف کار میکنند، از جمله دادههای مالی، عملیاتی، بازاریابی و فروش. این ابزارها میتوانند دادههای ساختاریافته و غیرساختاریافته را تحلیل کنند.
- CRM: نرمافزارهای CRM عمدتاً بر روی دادههای مربوط به مشتریان متمرکز هستند، مانند اطلاعات تماس، تاریخچه تعاملات، تراکنشهای فروش و بازخوردهای مشتریان.
۳. کارکرد اصلی:
- هوش تجاری (BI):
- تحلیل دادهها و ارائه گزارشها و داشبوردهای تعاملی.
- شناسایی روندها و الگوها در دادهها.
- انجام تحلیلهای پیشگویانه و توصیههای استراتژیک.
- پشتیبانی از تصمیمگیریهای مبتنی بر داده.
- CRM:
- مدیریت اطلاعات مشتریان و تعاملات آنها.
- ردیابی فرصتهای فروش و مدیریت خطوط فروش.
- خودکارسازی فرآیندهای بازاریابی و فروش.
- بهبود خدمات مشتری و مدیریت درخواستهای پشتیبانی.
۴. کاربران اصلی:
- هوش تجاری (BI): کاربران اصلی ابزارهای هوش تجاری معمولاً مدیران ارشد، تحلیلگران داده و تصمیمگیرندگان استراتژیک هستند که به دنبال بینشهای کلان و تحلیلهای عمیق از دادهها هستند.
- CRM: کاربران اصلی نرمافزارهای CRM معمولاً تیمهای فروش، بازاریابی و پشتیبانی مشتری هستند که به دنبال مدیریت روزمره تعاملات با مشتریان و بهبود فرآیندهای مرتبط با مشتری هستند.
۵. فرآیندهای پشتیبانیشده:
- هوش تجاری (BI):
- تحلیل عملکرد سازمانی.
- شناسایی نقاط قوت و ضعف در فرآیندها.
- پیشبینی روندهای آینده و برنامهریزی استراتژیک.
- CRM:
- مدیریت خطوط فروش و فرصتهای فروش.
- اجرای کمپینهای بازاریابی هدفمند.
- مدیریت درخواستهای پشتیبانی و بهبود تجربه مشتری.
۶. ابزارها و فناوریها:
- هوش تجاری (BI): ابزارهای هوش تجاری معمولاً شامل نرمافزارهایی مانند Tableau, Microsoft Power BI, QlikView و SAP BusinessObjects هستند که بر روی تحلیل دادهها و ارائه گزارشهای بصری متمرکز هستند.
- CRM: نرمافزارهای CRM شامل سیستمهایی مانند Salesforce, Microsoft Dynamics 365, HubSpot, و Zoho CRM و نمونه ایرانی آن Payamgostar هستند که بر روی مدیریت اطلاعات مشتریان و فرآیندهای مرتبط با مشتری متمرکز هستند.
۷. زمان تحلیل:
- هوش تجاری (BI): ابزارهای هوش تجاری معمولاً بر روی تحلیلهای تاریخی و پیشبینیهای آینده متمرکز هستند. این ابزارها به سازمانها کمک میکنند تا از دادههای گذشته برای پیشبینی روندهای آینده استفاده کنند.
- CRM: نرمافزارهای CRM بیشتر بر روی مدیریت تعاملات جاری و بهبود فرآیندهای فعلی متمرکز هستند. این سیستمها به سازمانها کمک میکنند تا بهطور مؤثر با مشتریان فعلی تعامل داشته باشند.
در حالی که ابزارهای هوش تجاری و نرمافزارهای CRM هر دو به بهبود عملکرد سازمانی کمک میکنند، تفاوتهای کارکردی قابل توجهی دارند. ابزارهای هوش تجاری بیشتر بر روی تحلیل دادهها و ارائه بینشهای استراتژیک متمرکز هستند، در حالی که نرمافزارهای CRM بر روی مدیریت تعاملات با مشتریان و بهبود فرآیندهای مرتبط با مشتمرکز هستند. با این حال، این دو سیستم میتوانند بهصورت مکمل عمل کنند و با یکپارچهسازی، به سازمانها کمک کنند تا از دادههای خود بهطور مؤثرتری استفاده کنند.
در حالی که ابزارهای هوش تجاری و نرمافزارهای CRM هر دو به بهبود عملکرد سازمانی کمک میکنند، تفاوتهای کارکردی قابل توجهی دارند. ابزارهای هوش تجاری بیشتر بر روی تحلیل دادهها و ارائه بینشهای استراتژیک متمرکز هستند، در حالی که نرمافزارهای CRM بر روی مدیریت تعاملات با مشتریان و بهبود فرآیندهای مرتبط با مشتری مرکز هستند. با این حال:
این دو سیستم میتوانند بهصورت مکمل عمل کنند و با یکپارچهسازی، به سازمانها کمک کنند تا از دادههای خود بهطور مؤثرتری استفاده کنند.
۸.بلوغ دادهمحور:
سازمانها برای رشد پایدار در بازار رقابتی امروز، باید بتوانند از دادههایی که هر روز تولید میکنند، ارزش استخراج کنند. در این مسیر، «بلوغ دادهمحور» یا Data Driven Maturity مفهومی کلیدی است. بلوغ دادهمحور یعنی تصمیمگیری در سازمان نه براساس حدس و تجربه، بلکه براساس داده، تحلیل و بینش انجام شود. یکی از مهمترین فناوریهایی که به شکل مستقیم این بلوغ را ممکن میسازد، BI است.
BI با گردآوری، ساماندهی و تحلیل دادهها، به سازمان کمک میکند تا تصویر شفافی از وضعیت فعلی و آیندهی کسبوکار داشته باشد. در واقع، BI نقش یک «پایهگذار دادهای» را بازی میکند که سازمانها بر اساس آن فرایندها را بازطراحی میکنند، استراتژیها را اصلاح میکنند و رفتار مشتریان را بهتر میفهمند. برای رسیدن به سازمانی دادهمحور، تنها داشتن داده کافی نیست؛ داده باید یکپارچه، پاکسازیشده، تحلیلشده و قابل اقدام باشد، و تمام این مراحل دقیقاً همان چیزی است که ابزارهای BI فراهم میکنند.
BI و ایجاد شفافیت در سازمان
یکی از مهمترین چالشهای بسیاری از سازمانها، نبود شفافیت در عملکرد بخشهاست. معمولا دادهها پراکنده هستند:
- بخشی در نرمافزار CRM
- بخشی در سیستم مالی
- بخشی در فایلهای اکسل
- بخشی در ابزارهای بازاریابی
ذخیره شدهاند. این پراکندگی مانع تصمیمگیری درست میشود. BI با اتصال به تمام این منابع، یک تصویر واحد (Single Source of Truth) ایجاد میکند.
هنگامی که مدیران یک داشبورد واحد دارند که وضعیت فروش، رضایت مشتری، هزینههای عملیاتی، عملکرد تیمها و حتی روند بازار را در یک نگاه نمایش میدهد، نهتنها تصمیمگیری سریعتر میشود، بلکه خطاها هم بهشدت کاهش پیدا میکند. این شفافیت، مهمترین شرط بلوغ دادهمحور است.
BI و افزایش سرعت واکنش به تغییرات بازار
بازار امروز دائما در حال تغییر است؛ رفتار مشتریان، روشهای خرید، کانالهای جذب، رقبا و حتی انتظارات مشتریان مرتبا تغییر میکند. سازمانهایی که از BI استفاده میکنند، میتوانند این تغییرات را بسیار سریعتر از رقبا شناسایی کنند.
برای مثال:
- اگر نرخ تبدیل یک کمپین کم شده، BI سریعاً کاهش ناگهانی را نمایش میدهد.
- اگر مشتریان در حال ترک یک محصول خاص هستند، BI با تحلیل دادههای CRM و کاهش تعاملات، موضوع را مشخص میکند.
- اگر فروش یک منطقه ناگهان افزایش یافته، BI دلیل آن را با تحلیل دادههای مختلف روشن میکند.
- این سرعت واکنش و قابلیت پیشبینی، سازمان را از یک کسبوکار واکنشی به یک کسبوکار پیشنگر تبدیل میکند.
بهبود همکاری بین تیمها با کمک BI
یکی از مزایای کمتر گفتهشدهی BI این است که باعث تقویت همکاری بین تیمها میشود. چون همهی تیمها به دادههای مشابه و یکپارچه دسترسی دارند، اختلافنظرها و سوءتفاهمهای رایج کمتر میشود.
برای مثال:
- تیم فروش میبیند بیشترین لیدهای باکیفیت از کدام کانال وارد شدهاند.
- تیم بازاریابی میبیند کدام کمپین بیشترین درآمد را ایجاد کرده است.
- تیم خدمات مشتری میتواند دلیل افزایش شکایات را با دادههای فروش و محصول تطبیق دهد.
- درواقع BI مثل یک «زبان مشترک دادهای» بین تیمها عمل میکند.
BI و تصمیمگیری استراتژیک
سطح پیشرفتهتر کاربرد BI زمانی است که دادهها مستقیماً در تعیین مسیر آینده کسبوکار نقش دارند. مدیران ارشد با استفاده از داشبوردها و تحلیلها میتوانند به سوالات کلیدی پاسخ دهند:
- کدام محصولات باید کنار گذاشته شوند؟
- کدام بازارها ظرفیت توسعه دارند؟
- بهترین زمان عرضه یک محصول جدید چه زمانی است؟
- آیا زمان سرمایهگذاری روی یک کانال جدید رسیده است؟
- این تصمیمها با تحلیل دادههای CRM، مالی، عملیاتی و بازار گرفته میشوند.
BI و فرهنگ دادهمحور
BI فقط ابزار نیست؛ یک فرهنگ است. فرهنگی که در آن:
- تصمیمها براساس داده گرفته میشود
- گزارشها جایگزین حدس و شهود میشوند
- تیمها دادهی تمیز تولید میکنند
- مدیریت ارشد اهمیت تحلیل داده را منتقل میکند
بهمرور، سازمان «فکر دادهای» پیدا میکند؛ یعنی قبل از هر اقدام، داده بررسی میشود و تصمیمها سنجیدهتر میشوند.
جمعبندی
در نهایت، هوش تجاری (BI) سازمان را از یک حالت پراکنده و تجربی، به یک سازمان یکپارچه، تحلیلی و پیشنگر تبدیل میکند. ترکیب BI با CRM این توانایی را چند برابر میکند و به شما کمک میکند رفتار مشتری را بهتر بفهمید، فروش را بهینه کنید و تجربه مشتری را ارتقا دهید. BI امروز دیگر یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت برای سازمانهایی است که میخواهند در بازار رقابتی رشد کنند.
اگر میخواهید مسیر دادهمحور شدن را سریعتر و دقیقتر طی کنید، CRM پیامگستر با ماژولهای تحلیلی و گزارشگیری پیشرفته میتواند بهترین نقطه شروع باشد. همین حالا میتوانید دمو رایگان پیامگستر را امتحان کنید و تصمیمگیری مبتنی بر داده را وارد سازمان خود کنید.
سؤالات متداول
۱. تفاوت اصلی BI و CRM چیست؟
BI بر تحلیل دادهها، استخراج بینش و پشتیبانی از تصمیمگیری متمرکز است؛ در حالی که CRM روی مدیریت رابطه با مشتری، فروش و تعاملات روزانه تمرکز دارد. CRM داده تولید میکند و BI آن را تحلیل میکند.
۲. آیا سازمانها بدون BI هم میتوانند دادهمحور شوند؟
خیر. داشتن داده کافی نیست؛ داده باید یکپارچه، پاکسازیشده، تحلیلشده و قابل اقدام باشد. بدون BI سازمان فقط «دادهدار» است، نه «دادهمحور».
۳. BI چگونه به بهبود فروش کمک میکند؟
BI با تحلیل دادههای CRM و نمایش روندهای فروش، رفتار مشتری، بازده کمپینها و نقاط ضعف فرآیند فروش، به تیمها کمک میکند تصمیمهای دقیقتری بگیرند، فرصتها را زودتر شناسایی کنند و فروش را افزایش دهند.